اگر خودکارتون فقط به اندازه ی نوشتن یه جمله جوهر داشت

چی مینوشتید؟!

.

.

.

خوشحال میشیم جواباتونو بزارین

يادته زير گنبد کبود

               دو تا عاشق بودن و کلي حسود ؟

                         تقصير همون حسودا بود

                                    که حالا شده یکی بو و یکی نبود!!!

          

سخت است غرق شدن در روزهای پر از تکرار و تفکراتی که جزخستگی چیزی برایت

ندارد...

آنقدر خسته، که فقط می توانی بنگری به دردهایی که نمک به زخم لحظه های تنهاییت

می زنند...!

و گاهی در حسرت لحظه ها، آنقدر آه می کشی و بغض می کنی تا آشکار نگردد عمق

دردهایی که در دلت پنهان مانده...

خسته از عبور ثانیه ها که به دلخواه خود می گذرد و تو هیچ نقش و سهمی در ثبت و گذر

این لحظه ها نداری...!

و همچنین، خسته و دردمند از روزهای خوبی که با یک دنیا امید، رسیدنش را به انتظار می

کشیدی...

میدانی!

 گاهی، فقط باید چشم دوخت به مهربانی و نگاه خداوندی که خودش خوب می داند حال

دلت اصلا خوب نیست!

آرامش یعنی، ایستادن در جاده ی منتهی به دشت های سر سبز بهاری و نگریستن

به غروب دل انگیز خورشیدبه

ضمیمه یک فنجان چای و یک موسیقی دلنشین و نوازش دلبرانه نسیم که آرام بر

گونه هایت بوسه می زند

چه خوب است آدمها یک نفر را هر روز دوست داشته باشند

نه...هر روز یک نفر را....!!

متنفرم از پسری ﮐﻪ ﺑﺎﮐﺜﺎﻓﺖ ﮐﺎﺭﻳﺎﺵ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻴﺸﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻳﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﺒﻴﻨم ...

ﺍﺯ ﭘﺴﺮﻱ ﮐﻪ ﺣﺘﻲ ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﮔﻠﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻳﮑﻲ ﮐﻪ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺳﺪﺵ ﻣﻴﮕﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﮔﻠﻢ؟؟؟

اﺯ ﭘﺴﺮﻱ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﻣﻴﺪﻭﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺧﺪﺍ . . ...

ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻱ كه ﺗﻦ ﻣﻴﻔﺮﻭﺷﻪ ...

ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ... ﺍﺯﭘﺴﺮﻱ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻣﻴﮕﻲ ﺳﻼﻡ ﻣﻴﮕﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺑﺪﻩ ...

ﺍﺯ دختري كه تا ميگي سلام ميگه كارت شارژ خريدي واسم...

ﺍﺯ ﭘﺴﺮﻱ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺷﻴﺎﺷﻮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻌﺪ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﻧﺪيﺪﻩ ﻣﻴﺨﺎﺩ ﻭﺍﺳﻪ ﺯﻧﺪﮔﻴﺶ

اﺯ ﺩﺧﺘﺮﻱ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﺶ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﺎﻻ ﭼﺸﺖ ﺍﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﺑﻘﺎﻟﻲ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻓﻴﻖ ﻣﻴﺸﻪ ...

ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﻲ . .....

ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻟﺘﻨﮕﻲ ...

ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪﻧﺎ ...

ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﻱ ﻣﺰﺧﺮﻑ ...

ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺎﻱﮐﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺻﺸﻮﻧﻮ ﻣﻴﺰﻧﻦ ﺗﻮ ﺳﺮ ﺍﻭﻧﺎ ﮐﻪ ﺑﻲ ﮐﺴﻦ .....

ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮐﺴﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎﻱ ﺁﺩﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻴﮑﻨﻦ ﺍﻣﺎ ادم نيستن ...

ﺍﺯ ﭘﺴﺮﻱ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺧﺘﺮ ...ازدختری که پسر شده...

از دختري كه همه پسرا عابر بانك ميبينه...

از پسری که تنه دخترو باتخت خوابش اشتباه میگیره.....

فرقی نمیکنه

دخترباشی یا پسر

همین که بادل کسی بازی نکنی

خیلی مردی.....

ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﯾﻪ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﻫﺴﺖ

ﮐﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺸﻨﻮﻩ ﻧﺎﺧﻮﺩﺍﮔﺎﻩ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺳﻤﺖ

ﯾﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺫﻭﻕ

ﯾﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﺴﺮﺕ

ﯾﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻧﻔﺮﺕ

اوج مردونگی نسل جدید رو وقتی فهمیدم که دیدم:

پسری با نازک کردن صداش(از پشت تلفن)

از همجنس خودش،سوء استفاده کرد.

اوج مردونگی نسل جدید رو وقتی فهمیدم که دیدم:

یه پسر ایرونی زد تو دهن خواهرش که

ساعت هفت شب باید خونه باشی

و دوست دخترشو تا نصف شب تو مهمونیا نگه میداشت.

اوج مردونگی نسل جدید رو وقتی دیدم:

پسری حاضره از جیبش ببخشه تا

هر شب کنار یکی از دختران شهرش بخوابه...

خلاصه اوج مردونگی این نسل رو من در خیلی چیزا دیدم...

پسر سرزمین من،بهترین آرزوم برات اینه که:

"مردونگیت رو از دست ندی"...

که اگه از دست بدی دیگه هیچی نداری.....

سلامتی پسرایی که مرد بودن رو یادشون نرفته!!!!

از کسانی که ازمن متنفرند...سپاس آن هامراقوی ترمیکنند

ازکسانی که مرادوست دارند...ممنونم آن هاقلب مرابزرگترمیکنند

ازکسانی که مراترک میکنند...متشکرم آن ها به من می آموزندکه هیچ چیزماندنی نیست

ازکسانی که بامن می مانند...ممنونم آن ها به معنای واقعی،دوست داشتن را به من می آموزند